Warning: count(): Parameter must be an array or an object that implements Countable in /home/maerefat/public_html/libraries/cms/application/cms.php on line 460

Warning: count(): Parameter must be an array or an object that implements Countable in /home/maerefat/public_html/libraries/cms/application/cms.php on line 460
سایت حفظ و نشر آثار علامه آیت الله محمد هادی معرفت - در کلام بزرگان و فضلا

سخنرانی آیت الله استادی در اربعین ارتحال آیت الله معرفت

آیت الله معرفت عمری با قرآن مأنوس بود و به قرآن خدمت کرد و زندگی اش می تواند برای برای اهل  علم به ویژه طلاب جوان از جهات مختلف آموزنده باشد.

 بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله اجمعین و اللعن علی اعدائهم الی قیام یوم الدین

روایتی از امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله با عباراتی نزدیک به هم نقل شده است که فرمود:

«من اعطاه الله القرآن فرأی أنّ احدا اعطی شیئا افضل مما اعطی فقد صغر عظیما و عظم صغیرا؛ اگر خدای متعال به کسی نعمت قرآن را داد و او فکر کرد که خدا نعمتی بالاتر از آن به کسی داده، چیز بسیار بزرگی را کوچک شمرده و چیز بسیار کوچکی را بزرگ شمرده است.»

از این گونه روایات به خوبی استفاده می شود که اگر کسی با قرآن آشنا و مأنوس باشد، اگر خانواده ای اهل قرآن باشد، اگر مسئولان و نظام جامعه ای قرآنی باشند، باید شاکر خدا باشند و از این نعمت عظیم کمال استفاده را ببرند.

آیت الله معرفت از مصادیق روشن این افراد بود و خدا این نعمت را به وی عطا کرده بود. او عمری با قرآن مأنوس بود و به قرآن خدمت کرد و زندگی اش می تواند برای اهل علم به ویژه طلاب جوان از جهات مختلف آموزنده باشد. یک جهتی که در این محافل بزرگداشت بزرگانمان می تواند مفید باشد این است که ببینیم از زندگی شان چه درسی می توانیم بگیریم.

اگر کسانی مثل آیت الله معرفت شخصیت بسیار عظیمی پیدا کرده اند، باید بفهمیم چه عواملی موجب این توفیق شده است. آیت الله معرفت چه کرد که توانست از خادمان قرآن باشد و در فقدان او این همه اظهار تأسف شود؟

بنده تقریبا چهل سال پیش و زمانی که در نجف اشرف بودم، با ایشان آشنا شدم. من از آن جا به حج رفته بودم و هنگام بازگشت همشفری داشتم که از دوستان صمیمی ایشان بود. او بنده و ایشان را دعوت کرد و من با ایشان آشنا شدم. برخی از ویژگی های ایشان چنین است:

استمرار روحیه ی خوشه چینی از خرمن دانش بزرگان

یکی از ویژگی هایی که بسیاری از اهل علم از آن غافل اند این است که ایشان از جوانی طلبه فاضلی بود. با این حال درس خواندن را رها نکرد و تقریبا سی سال درس خواند؛ بر خلاف افرادی که تا فضل و سوادی پیدا می کنند و می توانند چیزی بنویسند و بگویند، درس را تعطیل می کنند. ایشان از همان جوانی فاضل بود ولی درس را رها نکرد حتی آن موقع که من در نجف خدمتشان رسیدم، به گمانم خانواده اش در کربلا بود، ولی خودش در ایام هفته برای تحصیل به نجف می آمد و به کربلا بر می گشت. در کربلا هم استادان خوبی داشت که از آن ها استفاده کرده بود، ولی باری استفاده بیش تر سال ها مشغول تحصیل بود. وقتی به ایران آمد، تقریبا از فضلای بنام بود، ولی باز چند شال درس خواند و این برای طلاب جوان درسی است تا زود از درس خواندن کنار نکشند. بیشتر توفبقات این عزیزان مربوط به ملأ بودنشان است. کسی که ملأ نباشد و بنیه ی علمی اش بالا نباشد، باور کنید که خیلی بتواند منشأ خدمات شود، آن هم در زمان ما با این همه شبهاتی که هست. این عزیز وقتی پانزده سال درس خواند می توانست بگوید کافی است ولی ختما در این فکر بود که باید بنیه علمی را بالا ببرد.

مسئولیت شناسی در پاسخ گویی به شبهات و دفاع از حریم دین

ایشان از جوانی در عین تحصیل، روشنفکر و به فکر دیگران و جوان ها بود. آن زمان در کربلا مجموعه ای دور هم جمع شده بودند و به سؤالات پاسخ می دادند و به صورت جزوه منتشر می کردند. ما چون در مؤسسه «در راه حق» بیش تر فعال بودیم و به سؤالات پاسخ می دادیم، یکی از مصادرمان همین جزوات بود و این جزوات ده، دوازده سال ادامه یافت. در حوزه کربلا چند نفر با هم همکاری می کردند و به سؤالات پاسخ می دادند. یکی پدر آقای شهرستانی (آقا سید عبد الرضا شهرستانی)، آیت آفای سید محمد شیرازی و دیگران بودند، ایشان هم جزو آن ها بود و در عین این که درس می خواند در این عرصه هم فعال بود. کسی فکر نکند که اگر بناست درس بخواند پس کارهای تبلیغاتی را باید رها کند. اگر کسی همت داشته باشد، می تواند درس بخواند و وظای جنبی را هم دنبال کند. انصافا یکی از کارهای ارزنده ای که در آن تاریخ می شد از کربلا به بلاد دیگر منتشر می شد، همین پاسخ به سؤالاتی بود که ایشان هم در یک برهه ای شرکت داشت.

تعلیم و تربیت مستمر شاگردان

ایشان هم درس می خواند، هم به کارهای جنبی توجه داشت و هم یک عمر مدرس رسمی بود، این برای خیلی ها آموزنده است؛ چون امروزه بسیاری از عزیزان از تدریس غافل اند و آن را مشکل یا مانع کارهای دیگری می دانند. طلبه ی فاضل حتما باید یکی دو دوره شرح لمعه و شرایع را تدرس کند. نمی شود به خواندنش اکتفا کند. این ها همه در وضع علمی دخالت دارد. این عزیز هم درس می خواند، هم تدریس می کرد و هم به کارهای جنبی که به درد مردم می خورد، می رسید و این همت بسیار بلندی لازم دارد. کسانی که دنبال تحصیل یا تدریس جدی اند، معمولا اهل قلم نمی شوند، موارد نادری پیدا می وشد که کسی جدی اهل تحصیل، اهل تدریس و اهل انجام وطایف اجتماعی باشد، در عین حال اهل قلم هم باشد. ایشان از دوره نجف اهل قلم بود و کتاب تناسخ او قبل از آمدن به ایران چاپ شده بود. جمع بین این ها واقعا همت بلندی می خواهد.

دروه ی ما دوره ای است که یک اهل علم اگر بخواهد منشأ خدمات خوبی بشود، باید ملأ، نویسنده و نیز گوینده باشد. ولی تا زمانی که در عتبات بود، من یادم نیست سخنران باشد، ولی به محض این که به ایران آمد، در مخافل علمی معتبر از ایشان دعوت می شد و او هم می توانست اداره کند. این ها همه فرع تلاش و کوشش است. اگر بناست خدمتی داشته باشیم باید تلاش کنیم. بنده گاهی با ایشان برای مشهد مقدس و دانشگاه امام رضا علیع السلام هم سفر بودم و هر دو در آن جا تدریس داشتیم . گاهی با هم برخورد می کردیم؛ می دیدم ایشان با من فرق دارد. من آن دو سه روز را تقریبا جزو اوقات فراغت خودم حساب می کردم که بروم مشهد درسی بگویم و زیارتی کنم و برگردم، ولی ایشان همیشه کیفش همراهش بود و کتاب و نوشته هایش در کیف بود. می گفت فلانی من اینجا که می آیم از این فرصت برای تکمیل کارم استفاده می کنم، نه این که اینجا بی کار باشم. این نوشته ها را در این جا تنظیم و تصحیح می کنم.

توصیه من به عزیزان این است که زندیگ این بزرگان را ببینیم و بخوانیم این عزیز چه کرد که شخصیت علمی پیدا کرد و توانست منشأ خدمات شود. ما هم همان راه ها را ادامه بدهیم.

حمایت مستمر از نظام اسلامی

برخی که راه ملأ شدن را جدی می گیرند نه فقط گاهی از وظایف اجتماعی غافل شوند که گاهی وظایف خود در برابر نظام اسلامی را فراموش می کنند. نظام اسلامی که به نام قرآن در رأسش یک مجتهد جامع الشرایط هست، هدفش پیاده کردن اسلام و قرآن است؛ با قبول نقاظ ضعفی که هست. بعضی ها که در راه ملّائی می افتند از این خدمت غافل می شوند  و می گویند ما درسمان را می گوییم و کاری به این کارها نداریم. ما به نظام اسلامی چکار داریم! {مخالفت هم نکنند کمکی نمی کنند.}

این عزیز این گونه نبود. در ایامی که توانست با قوه قضائیه همکاری جدی داشت، و این را خدمت به نظام و انقلاب و می دانست. در مسئله ولایت فقیه چون می دید می تواند خدمتی بکند، مشکلاتی را حل نماید، لااقل به نظر خودش، در آن مسئله وارد شد. ایشان توجه داشت و به قدری که می توانست به انقلاب کمک می کرد. همین تدریس در دانشگاه و شرکت در بسیاری از محافل و همایش ها کمک به انقلاب بود؛ چون معمولا بحث هایی مطرح می کرد که می توانست کمک باشد. وقتی این خصوصیات در کسی جمع شد، محبوبیت هم پیدا می کند و نیز بیشتر می تواند خدمت کند.

شفقت و مهرورزی نسبت به فاضلان حوزه و شاگردان

از {جمله} خصوصیات ایشان کمک به فضلا بود. این هم کار هر کسی نیست؛ یعنی خوش رویی، خوش برخوردی، تواضع و دلسوزی به مخاطب لازم دارد و و معمولا این همه در کم تر کسی جمع می شود. شاگرد نوشته اش را نشان می دهد، اگر استاد خوش رو و خوش برخورد نباشد، دفعه دوم نزد او نمی آید و اگر دلسوز نباشد، اصلا جزوه را درست نمی خواند و درست وقت نمی گذارد و راهنمایی نمی کند، ولی نوع کسانی که با ایشان مواجه بودند و بنا بود به کار علمی آن ها کمک کند، تا آن جایی که ما خبر داریم همه راضی اند. ایشان اطلاعات وسیع و تسلط بر مباحث داشت و لزومی نداشت برای هر مسئله ای خودش مطالعه کند، بلکه با تسلط می توانست جوابگو باشد. در طول زمان به خصوص در حوزه قم به بسیاری از فضلا و طلاب کمک علمی می کرد که خود قبول دارند مقداری از پیشرفتشان را مرهون کمک ایشان هستند. این یکی از خدمات ایشان به حوزه بود، چون پرورش افرادی که بتوانند جایگزین مثل این عزیزان بشوند یکی از بزرگ ترین خدمت هاست. ما اگر کسی را نام ببریم که ده مجتهد یا پنجاه محقق تحویل داده باشد، این از بزرگ ترین خدمت هاست که به حوزه علمیه کرده است. این عزیز به گواهی یا نوع کسانی که با ایشان محشور بودند، این خدمت را کرد.

شجاعت در بیان آراء و اندیشه ها

دیگر خصوصیت ممتاز ایشان نظریه پردازی بود؛ یعنی شجاعتی داشت که وقتی به حرف تازه ای می رسید، با این که بعضی قبول نداشتند، مطرح می کرد؛ یک بار، دو بار، پنج بار، در این محفل و در آن محفل. ممکن بود بضی ها هم تا آخر قبول نکنند، ولی این یک خصوصیت خوبی است. البته هر کسی نیباید این کار را بکند.اگر می گوییم آیت الله معرفت حرف نو زد، با دلیل و برهان زد. گاهی قبول شد و گاهی قبول نشد. آیت الله معرفت بعد از سی سال درس خواندن و مطالعه با تسلطی که پیدا کرد، این حق را دارد و همه این حق را به او می دهند که حرف تازه ای بزند و در محافل علمی مطرح کند تا قبول بشود یا جوابی بدهند؛ نه این که هر کسی که تازه به قم آمد، خیال کند می تواند حرف نو بزند. کسی که بخواهد در یک محفل علمی حرف تازه ای مطرح کند، باید این مقدمات را طی کرده باشد که این عزیز طی کرده بود.

پایبندی به اصل تمرکز گرایی در تحقیق و اجتناب از پراکنده کاری

در دوران جوانی تکلیف خودش را با کاری که باید دنبال کند، روشن کرده بود. انسان با همه کاره بودن به جایی نمی رسد و همه کارهایش ناقص می ماند. اگر کسی بخواهد به جایی برسد باید ممحض در یک رشته باشد و اگر توان دارد در دو رشته. ما به علامه طباطبایی مثال می زنیم که تفسیری چنین بزرگ به جهان اسلام عرضه کرد. وی ممحض شده بود. گفته بود فلسفه یک کار من است و تفسیر کار دیگرم. حتی تدریس فقه و اصول را کنار گذاشتم. آیت الله معرفت از اول تکلیف خودش را روشن کرده بود. دنبال فقه و کارهای قرآنی بود؛ یعنی تقریبا کل کارهای ایشان خلاصه می شد در فقه و کارهای قرآنی؛ در عین این که مطالعات و اطلاعات متفرقه خوبی هم داشت.

خستگی ناپذیری در تحقیق و پژوهش

دیگر خصوصیت مهم این عزیزان که به خاطر آن می توانند منشأ خدمات بشوند و من می توانم مثال های متعددی بزنم حوصله در تألیف است؛ مثلا تألیف کتاب مستمسک آیت الله العظمی حکیم که کتاب مقبولی در حوزه های علمیه است، چهل سال طول کشید.

مقداری ازکتاب التمهید آیت الله معرفت که این قدر مورد توجه قرار گرفته، آن گونه که من به یاد دارم، از همان سال های اول که ایشان به قم مشرف شده است، چاپ شد؛ یعنی همان وقت ها ایشان جلد اول التمهید را منتشر کرده بود، ولی انتشار دیگر جلد هاتا این اواخز آن هم ب تجدید نظر، ادامه داشت. بعد از هفتاد و چند سال عمر با برکت به گونه ای جدی اهل مطالعه بود. کسانی که هم سن و سال ایشان باشند یا مثل بنده که قدری از ایشان کوچک تریم، چنین توانی ندارند. خیلی ها هستند که وقتی به سن بنده می رسند کل مطالعه شان باید روزی یک تا دو ساعت باشد و اصلا توانش را ندارن، ولی ایشان معتاد مطالعه شده بود. اصلا کارش تا آخر عمر مطالعه بود.

تواضع علمی

یکی از خصوصیات دیگر این عزیز این بود که در نوشته های خودش و بحث های خودش؛ چون تواضع علمی داشت، تجدید نظر می کرد. خوب است اهل علم این روحیه را داشته باشندو تواضع برای اهل علم خیلی لازم است، از جهات مختلف؛ یکی از این جهت که اگر چیزی نوشتیم و چاپ شد اگر اعتراضی شد تکبر نورزیم. تواضع این است که وقتی کسی چیزی گفت بگوییم درست است و آن صفحه یا بحث ار عوض کنیم و این عزیز هم کار را با خوصله انحام داد. این کار قرآنی را که با این همه مورد توجه گرفت، با حوصله انجام داد و اگر لازم می شد تجدید نظر می کرد و این ها است که باعث شد آیت الله معرفت در حوزه های علمیه در دانشگاه ها، در محافل علمی، مجموعه هایی که دائرة المعارف می نویسند و در مجموعه هایی که مجلات را اداره می کنند نقش پر رنگی داشته باشد. نام ایشان خیلی جاها هست و در خیلی از هیئت های علمی و مجلات نام وی هست و این ها گویای مقبولیتی است که بین همه داشت. همه قبول دارند که ملّاست، می تواند کمکشان کند و در مباحث اسلامی صاحب نظر باشد.

محبوبیت

«إنّ الذین آمنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن ودا». کل کارهای ایشان عمل صالح بود. کل این کمک هایی که به حوزه، انقلاب، طلاب، فضلا، اساتید و دانشگاه ها کرد، عمل صالح بود. خدای متال هم میگ وید هر کسی ایمان و عمل صالح داشته باشد، ما او را محبوب می کنیم. محبوبیت هم توفیق می آورد. من در تعدادی از منبر ها عرض کردم کسی فکر نکند محبوبیت بد است، نه خیلی نعمت خوبی است. ما در زیارت امین الله از خدای متعال می خواهیم که خدایا ما را محبوب قرار بده «محبوبة فی ارضک و سمائک»، یعنی هم پیش فرشته ها محبوب باشیم هم میان مردم؛ چون اگر کسی خداشناس و مؤمن به خدا و خالص باشد و اقبال و ادبار مردم در روحیه اش اثر نگذارد، محبوبیت یک عامل موفقیت برای او می شود. این عزیز محبوبیت خوبی داشت. از وقتی که در این محل ساکن شد و اهل محل با ایشان مأنوس شدند تا زمانی که در مسجد اقامه ی جماعت می کرد، مردم هم از او راضی بودند و هم دوستش داشتند. وی تمام خصلت هایی که یک عالم خوب می تواند داشته باشد را داشت. هم در بین مردم و هم در دانشگاه ها و حوزه، منشأ خدمات رود. امیدوارم ما از انی عزیزان درس بگیریم . سیره ی علمی آنان در زندگی ما تبلور و تجسم یابد.

و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته